وبلاگ :
رهاتر از پرنده
يادداشت :
.
نظرات :
220
خصوصي ،
1989
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نرگس مست
گاهي از بيطاقتي داد مي کشي، ديوانه مي شوي، مي خواهي پناه ببري به حرمي،مسجدي تا به بهانه دعا و زيارت و مصيبت مريم،شكنجه عيساي مصلوب و امامزاده شهيد مظلوم و مسموم،عقده دلت را بشكافي و يا به خانه دوست محرمت،خويشاوند مهربانت رو كني و شب غمگين و گريان زندگي را تا دل شب ،دمدمه هاي سحر،با او بنشيني و يا از باران و چتر و عينك و گالش و يا درس و كلاس و معلم و امتحان و روز مرگي ها و هراس غربت و رنج تنهايي و عقده“گفتن هاي مسكوت”را در اين “نگفتن هاي ملفوظ“،تسكين بخشي و يا به خلوت خويش بگريزي و قلمت را به دادخواهي بخواني و با او به درد گفتن بنشيني و همه آن حرف ها را كه در اين دنياي كور و كر مخاطبي ندارند،در جان او كه خدا به جانش سوگند مي خورد بريزي و غم غربت را و درد تنهايي را با او كه تنها يادگار آن “پيمان“است بگويي و از او كه تنها يادآور آن “پيوند“است بشنوي.
دكتر شريعتي