در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند /
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند ./
يكي ز شب گرفته گان چراغ بر نمي زند /
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند/
نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار /
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند /
ذل خراب من دگر خراب تر نمي شود /
كه خنجر غمت ازين خراب تر نمي زند /
گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم /
يكي صلاي آشنا به ذرهگذر نمي زند /
به چشم پاسخ است از اين دريچه هاي بسته ات /
برو كه هيچ كس ندا به گوش كر نمي زند /