عاشق نه چنان بايد
كز غم سپر اندازد
در پاي تو آن شايد
كز شوق سر اندازد
من مرغك مسكين را
هرگز سر وصلت نيست
در قله اين معني
سيمرغ پراندازد
در عشق گمان بستم
كارامش جان باشد
با عقل بگو اينك
طرحي دگر اندازد
چون خاك مرا يكسر
بر باد دهد آخر
اين عشق كه بر جانم
هر دم شرر اندازد
متشكرم ـ فرهاد