• وبلاگ : رهاتر از پرنده
  • يادداشت : .
  • نظرات : 220 خصوصي ، 1989 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه معلم ساده 

    سلام .

    من وبلاگ ندارم . ولي تو اينترنت به وبلاگ ها سر ميزنم . اين انفاقات و حوادث رو که مي بينم واقعا تاسف ميخورم .

    يادمه تو تبليغات آقاي احمدي نژاد به سهام عدالت اشاه ميشد و اينکه فاصله طبقاتي چقدر کم شده و تورم به 15 درصد رسيده .

    ميخواستم در رابطه با همين سهام عدالت و فاصله ي طبقاتي که آقاي احمدي نژاد براي تبليغ استفاده ميکرد يه ماجرايي رو تعريف کنم . اگه خواستيد ميتونيد تو وبلاگتون هم استفاده کنيد .

    يه روز بود که اعلام کرده بودند که سهام عدالت رو تو بانک ها ميدن و مبلغ ان هم 80 هزار تومان است . داشتم به روستايي ميرفتم که اونجا معلم بودم . که ديدم يه زني از روستاي دور افتاده اي به شهرمون اومده و البته من اين زن رو يه بار تو اون روستا که معلم بودم ديده بودم و ميشناختم . و ميدونستم که فاصله روستاشون تا شهر ما حدود يک ساعت و خورده اي فاصله هست . هنوز سوار ماشين نشده بودم که اون زن رو ديدم که داره از چند نفر درخواست ميکنه که يه پولي بهش بدن تا بتونه خودش رو به روستاش برسونه . وقتي متوجه من شد فوري به طرفم اومد و منم از ماشين پياده شدم . به راننده گفتم کمي صبر کنه .

    ازش پرسيدم اينجا چيکار مينه و چرا به اين وضع افتاده .

    گفت با اين سه بار هست که تو روستامون ميگن که سهام عدالت ميدن و من هم که تو خونمون به غير از بچه ها کسي رو ندارم که بياد و سهم ما رو بگيره . اين روزا هم به خاطر خشکسالي هيچ پولي برامون نمونده و در فقر کامل به سر ميبريم . دوبار قبل از اين نتونستيم به خاطر نبود وسايل ارتباطي اطلاع درستي از دادن سهام عدالت بگيريم . در هر بار 20 هزار تومان از همسايه ها جمع کرديم تا بعد از گرفتن سهام بهشون بديم . که هر چي از بقيه اش موند رو خودمون برداريم . ازش پرسيدم سهم سهام عدالت شما چقدر هستش گفت کلا سه نفريم سه تا 80 که نميدونم چقد ميشه . بهش گفتم 240 هزار تومان ولي تو خونه 5 نفريم اين رو براي 5 نفر استفاده ميکنيم .

    ميخواستم از اين سهام براي بچه هايي که مدرسه ميرن وسايل بخرم که با اين دفعه که 40 هزار تومان از همسايه ها قرض کرده بودم تا کمي وسايل رو که بچه ها احتياج داشتن رو الان بگيرم . که تمام پول رو ازم دزديدن . نميدونم اين شهريا 40 هزارتومان ما روستاييها به چه دردشون ميخوره که منو اينطوري به دردسر انداختن . نه تونستم وسايل بخرم نه پولي برام مونده به روستا برگردم . تازه به همسايه ها هم مقروض شدم الان تا اينجا 80 هزار تومان از سهام رو بايد به اين قرضام بدم . تازه اين دفعه از تلفن مخابرات دو روستا اون ورتر استفاده کرديم يعني با موتور تا اونجا رفتيم تا به بانک زنگ بزنيم که خودشون گفتن امروزه ولي اومدم ديدم نيست . . الان هم از چند نفر ژول خواستم تا برگردم همه فكر ميكردن كه من گدا هستم و دارم با اين حرفا گدايي ميكنم . الان سه ساعت بود كه منتظر مونده بودم تا شايد يه آشنا از روستاي خودمون يا روستاهاي اطرافمون باشه كه از اونا قرض بگيرم كه ديگكه از غريبه چيزي نخوام . كه سه ساعت گذش و كسي رو ژيدا نكردم . تا اينكه همونطور كه ديديد از چند نفر ژول ميخواستم كه خدا رو شكر شما سر رسيديد . . با ديدن شما بال در آوردم .

    منم تقريبا 100 هزار همرام بود كه خواستم همش رو بهش بدم كه قبول نكرد و گفت فقط به اندازه اي كه به روستا برسم .

    منم بهش اصرار كردم كه نصف ژول رو بهش بدم كه ايندفعه نگهدارد و از همسايه ها قرض نكند . چون قرضش زياد ميشد . من كه از خودم مطمئن بودم ديگه به چشمش نميخورم الكي بهش گفتم قرضم رو يه روزي ميام از خونتون ميگيرم كه خيلي هم خوشحال شد .

    يه دفتر براي جايزه به بچه هاي كلاس خريده بودم كه 20 هزار تومان يواشكي توش گذاشتم و گفتم اين دفتر رو من اضافه گرفته بودم ولازمش ندارم ببره خونشون . كه خدا رو شكر اونجا متوجه نشد . منم خيلي زود خوش و بش و رو تموم كردم و خداحافظي كردم ولي وقتي سوار ماشين شدم و را افتاديم كه متوجه شد و من هم باي باي كردم و از اونجا دور شدم .

    اين ماجرا رو براي اين تعريف كردم كه بگم با يه بار در سال سهام كه اسم عدالت روش گذاشتن رو بايد اسم سهام صدقه ميذاشتن .

    با اين همه گروني كه به وجود اومده اين صدقه درمون كدوم دردشون ميشه . و بقيه اش رو هم خودتون ميدونيد من زياد توضيح نميدم.

    اميد وارم كه ايران هميشه سبز باشه