• وبلاگ : رهاتر از پرنده
  • يادداشت : .
  • نظرات : 220 خصوصي ، 1989 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پروين 

    رفسنجاني رو که هي بردش بالا و بعدم يه دفعه انداختش رو زمين .

    اونجا كه كه ايشون شروع كردن از نقص عضو خودشون گفتن در لحظه اول صداي خنده اومد و بعد گريه .

    من نيز خنديدم . برادر من هم جانباز جنگ است . پدرم نيز جانباز جنگ است و خودم هم زماني كه برعليه شاه توي خيابونها ميرفتم شعار بدم ده ها بار گلوله از بغل گوشم عبور كرد . من اون همه خطر ها را به جان نخريدم كه شما بر مسند قدرت تكيه دهيد و به اجبار خودتان حكومت كنيد. پس ما هم بايد بگرييم . اگر شما از نقص عضو خودتان مي گوييد جامعه كه به كل فلج است . از هر لحاظي كه بگوييد فلج است . يدالله فوق ايديهم