رفتي و بي تو دلم پر درده
پاييز قلبم ساكت و سرده
دل كه مي گفتم محرمه با من
كاش كه مي ديدي بي تو چه كرده
اي كه به شبهام صبح سپيدي
بي تو كويري بي شامم
اي كه به رنجام رنگ اميدي
بي تو اسيري در دامم
با تو به هر دم سنگ صبورم
بي تو شكسته تاج غرورم
با تو يه چشمه، چشمه روشن
بي تو يه جاده ام كه سوت و كورم
چشمه اشكم بي تو سرابه
خونه عشقم بي تو خراب
شاديا بي تو مثل حبابه
ساييه آبه نقش بر آب