سلام شايا جان
مگه يادم ميره خاطراتم با تو
لهجه خنديدن حالت چشماتو
مگه يادم ميره تو عزيزم بودي
تو غم و تنهايي همه چيزم بودي
تو رسيدي وقتي هق هق بودم
تو چرا رنجيدي من كه عاشق بودم
كوچه تا كوچه هنوز جاي پات مونده
تو كه نيستي اما عطرت اينجا مونده
بي تو سهم چشمام ابر و بارونه
لحظه هاي بي تو منو مي ترسونه
به يه جمله قانعم به يه حرف و يا به نگاه
نازنين قصه تو فقط منو بخواه
فداي تو
بخاطر هديه هات ممنون