مرسي استاد شايا

رزوي توفيق روزافزون واستون من از ترانه هات لذت مي برم

و تبليغتونو مي كنم و به امثال خانها كه كنار صفر و يكند و مي شناسيشون گفتم كه سنتون اجازه نمي ده فضا هاي رمانس ترانه هاي شاياي شايا تجلي براتون متجلي شه

دوس دارم تو شهر بهار نارنج يا اون شهر خون و قيام در ركابتون باشم

به اميد ديدار

رنگا رنگ

عشق آدم چه قشنگ و رنگارنگه

وقت ماتم با غمو غصه مي جنگه

بچگي ها پره رويا و خياله

سادگي ها خاطراتي که زلاله

يه دو چرخه ميشه عشق پسرکها

که بچرخه دور باغ شاپرکها

قاصدکها چه گلاي خوب و نازي

دخترکها عشقشونه لي له بازي

تو زلال پاک آبي ايدل ايدل

پره خاطرات نابي ايدل ايدل

قصه و شعر و کتابي ايدل ايدل

وقت دلتنگي جوابي ايدل ايدل

با عروسي ميشه مادر غرق شادي

تو مي بوسي پدرو وقت دومادي

يه زموني بچه دورتو مي گيره

نمي دوني آدم از عشق ناگزيره

مال دنيا نيمه ي عمر آرزوته

اما فردا چه سرابي پيش روته

برف پيري يه روزم مي آد به خونه

نه دليري نه جووني هات مي مونه