« درود و فراوان درود »
بگو يارب چه بد گفتم!چه بد کردم!
که نزدت خويش تن را ديو و دَد کردم ،
بجز عشقي که دردش را به من دادي به من يارب
چه بخشيدي که رد کردم !
فقط در عاشقي يارب ، مدد گفتم
شدم عاشق،تمناي مدد کردم
به حرفم گوش کن يارب
اگر بيهوده ميگويم،مرا خاموش کن يارب..
نشانم ده اگر يک مور آزردم
اگر يک دانه گندم را لگد کردم
به سيل آبم کشاندي زير و بم ديدم
تحمل در عذابِ جزر و مد کردم
مرا يارب نميخواهي..!؟ گناه از توست اگر نفرين به اين دنياي بد کردم..
« تا درودي ديگر بدرود »