سفارش تبلیغ
صبا ویژن
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||
اکنون جهان در تاریکى مطلق به سر مى‏برد

 

وبلاگ شایا تجلی

سلام به موسى کاظم

سلام
به مولاى عشق
سلام به فصلِ سبز امامت
سلام به طمانینه ایجادِ کلام
سلام به تکاپوى نیایش و عبادت

سلام
به تو که در جاده‏هاى روشن نور جارى هستى
و حنجره‏ات پنجره‏ى عبور وحى
سلام
به عظمت خلقت
به دوردست آرزو

سلام
اى حضور پیامبر گونه‏ى امامت
اى که عطوفتت کلمات را به آسمان مى‏برد
و ذرات عالم را بر زمزمه‏ى توحید وا مى‏دارد

وبلاگ شایا تجلی

سلام
اى که چشمانت فانوس هدایت است
و تاریکى‏ها در پرتو روشن چهره‏ات از هم شکافته مى‏شوند
سلام
اى که کلامت پتکى آهنین است بر کوهساران مکاشفه

سلام
اى رسالت عظیم
اى خنکاى مهربانى
اى فرو خورنده‏ى خشم‏ها
اى که صبر از تو درس تحمل مى‏گیرد
و جهان در حضورت آسوده خاطرى را تجربه مى‏کند

سلام
اى آسایش مطلق ذرات
اى دلیل آرامش عالم
سلام
به تو که فریادت صاعقه‏وار بر تاریکناى جهل تازیانه مى‏شود
و زلالینه‏ى اشک‏هایت نیایش را در اقیانوس شناور مى‏کند
سلام
اى دلیل چرخش زمین
و علت گردش زمان
سلام
اى روح متمرکز در سفالینه‏ى تن
اى رویاى جارى در کلمات
اى تقدس زیستن

سلام
به تو که خواب غفلت را از چشم‏ها کنار مى‏زنى
به تو که بلاغت کلامت اندیشه را متمرکز مى‏سازد
سلام
اى جان منتهى به بهشت و روشنى
اى تجلى گاه نور
اى تکثیر مهربانى
سلام
اى که سرت به عظمت هستى به معراج تن پیوند مى‏خورد
سلام
اى که آسمان بر شانه‏هاى بلندت زیسته است
سلام
اى که امانت الهى عشق در تحمّل قلب صبورت جارى است
سلام
اى موسى‏کاظم
وبلاگ شایا تجلی
خوب که گوش کنى صداى تاریخ را مى‏شنوى
صداى ضجه‏هاى زمان را مى‏شنوى
صداى هق هق ثانیه‏ها به گوشت مى‏رسد
مى‏شنوى گزارش اندوه بار زیستن در تاریک‏ناى هستى را
مى‏شنوى صداى زمزمه‏هاى شبانه مردى را
که امام موسى نامش بود و لقبش کاظم
مى‏شنوى طنین فضیلت‏هاى مادرش حمیده را
مى‏شنوى آوازه بزرگى پدرش صادق را
مى‏شنوى طنین نفس‏هاى متمرکز تکاپو را
در حوزه‏هاى علم و دانش
بر جلسات آسمانى علم و ایمان
خوب که گوش کنى
از دل تاریخ مى‏شنوى زمزمه‏هاى راسخ اعتقاد را

دلت مى‏خواهد خورشید شوى
به آسمان بروى
فریادهایت را شعاع درخشان کنى
و انرژى کشف و شهودت را به همه‏ى ذرات عالم ببخشى
در خودت به هیجان مى‏آیى
فریاد مى‏زنى
در تکبیر خویش حل مى‏شوى
و قطارى از کلمات را قافله سالار مى‏شوى

خوب که گوش فرادهى
تاریخ را درمى‏نوردى
ناگهان فرو مى‏ریزى
زانویت خم مى‏شود
آسمان دور سرت مى‏چرخد
مى‏شنوى که پنجره‏اى بسته شده است
و روح بلند آسمانى مردى به پرواز درآمده است
که کوه راه جهل را به سمت روشنى رهنمون بوده است.

تمام جهان را مى‏پیمایى
از زمان عبور مى‏کنى
راه کلمات را مى‏بندى
به سراغ غمگین‏ترین مرثیه مى‏روى

امانت بزرگى اسوبلاگ شایا تجلیت
تعزیت عشق
از آبشارهاى زلال اشک پایین مى‏آیى
پیامبرى مى‏شوى به رسالتى دیگرگون
اکنون دلت شکسته است
در هیاهو آغاز مى‏شوى
و او را ندا مى‏دهى
چگونه از این کوچه بى‏صدا گذشتى
چگونه عاشقانت را فراموش کردى
اکنون جهان در تاریکى مطلق به سر مى‏برد

تو پاره‏هاى نور را فریاد مى‏زنى
به مجاهده برمى خیزى
اندوهگین شهادت مردى هستى
که مرگ بى‏اجازه وارد خانه‏اش نمى‏شود
باکترى بى‏اجازه به تجلیل کالبدش نمى‏رود
بهار عمر بى‏اجازه بر او نمى‏گذرد
اندوهگین شهادت مردى هستى
که ثروت زمین و زمان است
چه شب سیاه و غم‏انگیزیست

صداى عبور عقربه‏ها را مى‏شنوى
تنت مى‏لرزد
زمان چه کاروان مهیبى است
وقتى که مرگ بر تو جارى مى‏شود
آبادى چه اتفاق تلخى است
وقتى خرابى پى در پى دارد
باران گرفته است با لحظه‏هاى شرجى‏تر از همیشه
درختان خشکیده در باد مى‏رقصند
و بهار دیگر به این طرف‏ها نمى‏آید

شب تهى مى‏شود
از تمامت خود
از تمامت نور
خورشید مه گرفته‏ترین بغض صبح فرداست
روز شب مى‏شود
و شب به زحمت به روز مى‏آید
او به میهمانى دیگر رفته است
او که میزبان شما بود
پشت دیوارهاى خاکسترى فرو مى‏ریزى
سعى دارى که خودت را جا بگذارى
سعى دارى که...

اکنون جهان به پرتگاه نابودى نزدیک است
لحظه مرور سیاهى و تباهى است
مثل این است که چیزى فرو مى‏ریزد
مثل این است که حرمتى به باد مى‏رود
مثل این است که شهادتى رقم مى‏خورد
غفلت میله‏هاى زندان عجیب است
که پرنده را رها کرده‏اند به حال خود
او رفته است
و تو آه مى‏کشى
تمامت مرثیه ات را آه مى‏کشى
چه غروب غم‏انگیز و تلخى است
چه لحظه خاکسترى تاریکى است
چه غم جانگداز و جانفرسایى
چه اندوه بزرگى
پرواز اندوهگین و باورنکردنى است

وبلاگ شایا تجلی

زمان سنگین شده است
لحظه‏ها چونان بختکى بر پیکرم آوار مى‏شوند
مى‏ترسم از سیاهى غروبى که پیش روست
مى‏ترسم از لرزش مرگبار زمین
در مرثیه جدایى‏ات
پیاده روى‏هاى زمان تهى از شتاب گام هایم مى‏شوند
تنم ویرانه‏اى مى‏شود که یتیمانه در آن به سر مى‏برم
تکیده‏ام در حصار غربت
هستى‏ام بوى تنهایى مى‏دهد
شهر اکنون بسیار تاریک است
از همه سو دیوار قد مى‏کشد
چونان علف‏هاى مرگ
انسانیت: افیون گرفتارى مى‏شود
تو مى‏روى و تمامىِ رویاهاى شیرین را با خود مى‏برى

آسمان به سختوبلاگ  شایا تجلیى آبى است
جنگل به سختى سبز است
کبوتر به سختى پرواز مى‏کند
اقیانوس به سختى آرام است
من به سختى من هستم
و تو که به راحتى تو بوده‏اى
به سمتِ او پرواز مى‏کنى
مى‏ایستى بر پاهایت - مى‏ایستى بر قداستِ حضورت
مى‏ایستى بر تمامت انرژى‏ات
پرواز مى‏کنى چونان قو بر برکه مه آلود ابر

آینده‏ى سوخته را به من وا مى‏گذارى
و تقدیر را بدون حضورت
چه غم‏انگیز رقم مى‏زنى
اکنون مدار استوا لاغرتر از آنى است
که زمین را ریسمان ارادت باشد
اکنون رنج جهان فورانى است
که از کوهسار خشم‏آگین مى‏جوشد
اکنون تو رفته‏اى و آنچه مانده است
رنج تاریخ است
دشمنان دوست نما مانده‏اند
و بیمارستانى که بى‏طبیب به سر مى‏برد
زمین
گردونه‏ى حیات
بى حضور تو
اراده‏اى بر شفا ندارد
نامت کلمه‏ى درمان است
امّا تو نیستى
تا لحظه به تکرار خویش زندگى را جریان بپذیرد
تو رفته‏اى
به سرزمین آبى رنگ صداقت‏ها
و اندوهِ بى تو بودن سخت است
خیلى سخت
خیلى سخت


شایا تجلی :: یکشنبه 87/5/6 ساعت 10:38 عصر داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

به نام خدای صلح و ترانه
اکنون جهان در تاریکى مطلق به سر مى‏برد - رهاتر از پرنده
شایا تجلی _ ترانه سُرا
اوْل / فروردین / 1356
ساعت هشت و ده دقیقه ی صبح
اکنون نزدیک به { 300 - سیصد }
ترانه ی به حنجره سپرده دارد
(در داخل و خارج از ایران)
{20- بیست } عنوان کتاب چاپ شده
با نام های زیر محصول فعالیت ِ
سال های شاعرانه ی اوست
ادامه ی مطلب
لوگوی وبلاگ

اکنون جهان در تاریکى مطلق به سر مى‏برد - رهاتر از پرنده

آمارهای بازدید وبلاگ
مجوع بازدیدها: 621853 بازدید

امروز: 108 بازدید

دیروز: 120 بازدید

پیوندهای روزانه
شایا تجلی در فیسبوک [42]
شایا تجلی ترانه سُرا [3623]
سایت رسمی شایا تجلی [1669]
کلوب شایا تجلی [1157]
[آرشیو(4)]


مطالب بایگانی شده


شایا تجلی ترانه سُرا
پاییز 83
زمستان 83 حادثه ی بم
زمستان 83
بهار و تابستان 84
زمستان 84
دختر ماه فروردین 85
دخترماه اردیبهشت 85
دختر ماه خرداد 85
دختر ماه تیر 85
دختر ماه مرداد 85
دختر ماه شهریور 85
دختر ماه مهر 85
دختر ماه آبان 85
دختر ماه دی
سالروز تولد خواهرم مینوی عزیز
محرم ماه قشنگ عاشقی
آلبوم ماندگار ناصر عبداللهی
دختر ماه بهمن
دختر ماه اسفند
شهرام جزایری
مناسبت ها
تسلیت ها
نوشته های دختری که عاشقم شده
پست تولدم
فاطمه (‏ص) ، روز زن ، مادر ،‏
ترانه 2
تیر 88
مرداد 88
90
فروردین 91
91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92

ترانه ی وبلاگ

اشتراک در خبرنامه

 


Search