سفارش تبلیغ
صبا ویژن
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||
عاشق کی شدی تو ؟؟ .. بهتر حرف آخرُ همیشه اول بزنی

آی دل دربدر شده ...
عاشق کی شدی تو؟؟
قحطی نبود که اینجا ...
اسیر چی شدی تو؟؟

اونی که عاشقش شدی
هر دم یه عشقی داره
پشت همین قرار مدار
یه روزی جات می ذاره

یه روز می فهمی دل من
که دیگه خیلی دیره
چیزی ازت نمونده وُ
هستی تو غم می گیره

نذار که عادتت بشه...
بشکنی بی خودی تو!!
آی دل مهربون من ...
عاشق کی شدی تو؟؟


دلُ سپردمش به تو  بازم می گی که بی وفام
راحت بیا بهم بگو  من تو رو دیگه نمی خوام

من داره خندم می گیره از این بهونه های تو
حرف حسابتو بگو چقد بشینم پای تو

ببین چه روزگاریه!! کی به کی می گه بی وفا!!
عجب زمونه ای شده!! بابا یه کم کوتاه بیا!!

ته دلت چی می گذره دوست منی یا دشمنی
بهتره حرف آخرُ همیشه اول بزنی

دیگه داری یواش یواش حوصله مو سر می بری
اینقده بازی در نیار یا این وَری یا اون وَری

اینقده مدَّعی نباش تو دردسر میُفتیا
گفتنیا رو گفتمت نگی بهم نگفتیا

ببین چه روزگاریه!! کی به کی می گه بی وفا!!
عجب زمونه ای شده!! بابا یه کم کوتاه بیا!!

شایا تجلی


شایا تجلی :: جمعه 83/9/20 ساعت 1:5 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

احساسی نمانده است ....


در قرن هیاهو
قربانی غربتی مانده ایم
که خورشید را از یادمان برده است
فصل
فصل فاصله هاست
در فریبی که گُل خواهد داد!
همزبانی ها
بی دلیل عصیان می کنند
احساسی نمانده است
....
تمامی لهجه ها لکنت دارند
کسی مهربانی را نمی شناسد
خنده
زایش تیره روزی آینه است
وقتی تمام انعکاس ها دروغ می شوند
....


از کتاب


             « کاشکی پرنده پر نداشت»                                                      شایا تجلی


شایا تجلی :: جمعه 83/9/6 ساعت 12:14 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

ترانه هایی لبریز از احساس

مهربونای عزیز سلام ...

من مانی هستم ...

و تا امروز افتخار داشتم که بیشتر از بقیه ی اعضای گروه در کنار شایای عزیز و شما دوستای مهربون باشم و ایشون رو مستقیما در جریان تمام امور قرار بدم..

البته از زحمت همه ی اعضای گروه تشکر می کنم و بسیار خوشحالم که افتخار همکاری با این عزیزان رو دارم و به همین خاطر لازم دونستم چند نکته رو توضیح بدم که تا امروز فکر نمی کردم گفتنش لازم باشه ...

هدف ما از افتتاح این وبلاگ آشنایی بیشتر شما با ترانه سرای هنرمند کشورمون جناب آقای شایا تجلی بود و دوست داشتیم که اون احساسی رو که خودمون با مطالعه ی ترانه های ایشون به دست میاریم به شما هم انتقال بدیم ... و با شناختی که ما از شایای عزیز داریم احساس کردیم که خوبه شما با فردی با احساس البته با احساسی بسیار متفاوت و عمیق آشنا بشید ، که البته حضور خوب تک تک شما عزیزان می تونه گواه محکمی بر این مطلب باشه...

و تا به امروز سعی کردیم با شناخت نسبی ای که از شخصیت فردی صاحب وبلاگ و همراهان عزیزش به دست آوردیم برای اون وبلاگ پیام هایی رو ارسال کنیم که مناسب با فضا، و محتوای اون وبلاگ باشه و امیدواریم که از عهده ی این مسئولیت براومده با شیم.

به همین خاطر لازم می دونم از طرف خودم و دیگر اعضای گروه از همه ی شما مهربونای عزیز بسیار ممنون باشم و اعلام کنم که ما از خوشبخت ترین آدمهایی هستیم که همیشه مورد محبت و مهربونی شما قرار گرفتیم و بگم که اگه کسی از شما به هر نحوی و عنوانی از ما رنجید این ایراد تنها از جانب من بوده که گاهی با انتخاب اشتباه خودم و یا کوتاهی در دیدارتون باعث ناراحتی شما شدم

و از کمند عزیز عذر خواهی می کنم که به زعم خودم مطالبی رو که براشون انتخاب می کردم و یا از آقای تجلی در خواست ترانه های خاصی رو برای ایشون داشتم متاسفانه ظاهرا انتخاب درستی نبوده و یا به قدری ترانه های شایای عزیز لبریز از احساس بود که این عزیز مهربون به جای ارتباط هنری و فکری یک ارتباط احساسی پیدا کردن

 و از شایای عزیز واقعا عذر میخوام که نتونستم جلوی بعضی از ناملایمت  ها و نامهربونی ها رو بگیرم و موجب رنجششون شدم و باعث شدم که ایشون زمان بیشتری رو این روزها برای پی گیری مسائل جاری بذارن.

و در آخر دوستای خوبم.... اگه شعرایی رو که براتون انتخاب کردم نپسندیدید من در انتخاب خودم اشتباه کردم و اگه بعضی از شعرا با حال و هوای وبلاگی سازگار نبود و به طبع لطیف اون عزیز مهربون و همراهان نازنینش نساخت به حساب ناسازگاری حال خود من بذارید و تموم ایرادایی که تو این مدت به گروه وارد بود و دوستانی با نظرات خودشون قصد آگاه کردن ما رو داشتن متشکرم و من مطمئنم که اشتباه از طرف من بوده و ایرادی به بقیه ی اعضای گروه وارد نیست. من تمام انتقادهای شما رو می پذیرم و برای آگاه شدن عزیزانی که کمتر با روند کاری ما آشنا بودن باید بگم که من در انتقال پیام های شما به شایای عزیز بیشترین نقش رو داشتم و علی رغم میل باطنی ایشون به دلیل ترافیک شغلی که کمتر می تونستند به طور مستقیم برای شما نظر بدن این مسئولیت همواره به عهده ی من بود، و خوشحال می شم که بعد از این هم همواره همسفر ما باشید و با نظرات سازنده و زیبا تون من و دوستای عزیزم رو راهنمایی کنید. چش براه مهربونیای شما مهربونای همیشه خوب هستیم. 1/9/83 مانی


شایا تجلی :: یکشنبه 83/9/1 ساعت 4:37 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

آغوش های خالی

هستی بی باور!
من بیقرارِ فصلِ رویشِ توأم
تا مرا تکرار کنی
لذتِ اسارت میانِ دست های تو شگفت ناپذیر.

نازنینِ گُلها !
همزبانِ آینه ات خواهم شد
بر نمی گردی؟
شایا تجلی(آبان / 83)


شایا تجلی :: جمعه 83/8/22 ساعت 4:25 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

سیب های مدرن

روزی که آمدیم
این چنین نبوده ایم
اشاره های لعنت زمین به ما نبود
حجم باد در غرور دست های ما
تیرگی نداشت.
صدای پای مان
برای کوچه ها
آشنا
ولی پرنده ها
با حضورمان غریبه اند
به باختی نشسته ایم
که فصلِ کوچ فرصتی نداشتیم.
ما بهشت را ندیده
زود با جهنم آشنا شدیم
سوختیم و هیچ کس ندید
قصه ی سیب های سرخ را
قصه ی زوالِ ما عجیب نیست ! ! !

 

از کتاب

             « کاشکی پرنده پر نداشت»

          

                                        شایا تجلی

 


شایا تجلی :: جمعه 83/8/8 ساعت 3:32 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

پرنده های آبی

تکیه گاه هرچه خوب
باز هم شب مرا
از قشنگ بودنت
جاودانه کن ... بتاب !
که دست تیرگی به آسمان نمی رسد.
با تو مهربان !
بهار همیشه در رگ زمین شناور است.
لحظه های من
انعکاس انتشار رنگ لحظه های توست.
مگر تو غیرِ نام نازنین خود
ـ بر زبان من ـ
نام دیگری شنیده ای ...
فرشته های سرزمین من ...
همراهان همیشگی ...
مدیر پارسی بلاگ...  گلی که فراموش کردنش دور از عاطفه ... احساس ... عشق ...  هزار چیز دیگه ست...
افسانه...  بانوی رؤیاها با یه غمه عمیق، که همیشه با محبتاش منو خجالت می ده، آخه من چی باید بگم .... دوست دارم
علی (آدمک ها)...  با تموم شیطونیات خیلی مهربونی دوست خوب من.
کمند ...  بانوی مهربانِ دور از چَشم های بی قرار من ... به من بگو با کدام زبان آفرینش بگویم ... که تمام دارایی منی ...
نیلوفر...  تو عزیزِ خانومی، یادت نره ... سکوت مرداب اگه آزارت می ده، سری به باغچه ی چشمای من بزن تا دوتایی قد بکشیم.
شیرین...  نازنین همیشه مهربون، منو از یاد نبری که من طعم تو رو خیلی دوست دارم.
مانی...  مهربونه عاشق، دل دریایت به وسعت یه اقیانوسه ... من اینو باور دارم.
پیام محبت...  گل همیشه قشنگ ... تو گلدون من، تو می تونی همیشه تازه باشی.
مارمولک پیر...  آدما ...  پشت این نقاب یه دونه قوی قشنگ خونه داره که من حسابی ارادتمندشم.
مهرداد...  هم قشنگ، هم خوب، هم نازنین، دلم زود به زود برات تنگ می شه.
نانسی... خانوم مهربونی که ... همه مون خوب می دونیم عشقُ جیغ می کشه... خنده هاش برا دل ماست، گریه هاشم ...  پنهونیه
نادیا...  پیچک همیشه عاشق، منو به آسمون ببر، دوسِت دارم، بازم بیا ...
نگار...  قشنگه همیشه همراه، همراه مهربونیات میام، هیچ جوری تنهات نمی ذارم،
تندیس تنهایی...  همون عاشقی که توی تنهاییاش همه رو قد خدا دوست داره و هیچ وقت تنهامون نمی ذاره .... پس باید قدرمهربونی هاشو بدونیم  خیلی آروم و آهسته... پا توی دنیاش بذاریم.
من گذشته من...  دوست متین و سر به زیر من همیشه منتظر حرفای قشنگت می مونم.
محسن007(عشق در اسارت)... عاشق، دیوونه، پرنده.... دوستی که تو خوبی کم نمیاره.
دریا...  همیشه مهربون ... آهای آبی تماشایی ... آهای قشنگ خیالی  .... من همیشه از ساحل ....  چشمامو به تو هدیه می کنم .
خاکستر...  دوست عزیز و مهربون من چش براه شعله ور شدنت می مونم تا دوباره گُر بگیری .
سید...  به مولا حرف نداری ... بذار به شونه هات تکیه کنم .  همیشه عزیزی
بهاره...  خانومی  ... عشقُ با هر زبونی صدا کنی اون صداتُ می شنوه. منم از راه دور صدات می کنم ... بهاره ... بهاره ... بهاره ...
کمال...  دوست همیشه خوب ... در قاب ظرافت نگاه تو، ترانه هایم قد می کشن .. تو مثه یه باغ می مونی که شعرام  همیشه چش براه سر سبزیت هستن.
صهبا...  مهربونه همیشه نازنین .. چش براه لحظه های با تو بودنم.
نرگس شقایق قاصدک...  دوستای گل من ... بازم بهم سر بزنید.
بابا عظیمی...  پسر خورشید .. اگه دختر ماهُ می خوای  باید دوباره بچه شی .. بهارُ  شیطونی کنی.
لیلی ... زیر بارون ... تنها...   مهربون من چتر من برای تو...
صبا...  قشنگ روزگار من یه جورایی دلتنگ  واژه هات میشم. دستای سردمو بگیر...
مریم...  دخترغزل ... رفیق آینه ... چشمه چش براهته.
لیلی ـ آسول...  عاشق همیشه دیوونه .... نگاه عاشق تو ... مثه خورشید به دنیام می تابه.
محبوبه...  گل همیشه محبوب ... من عطر تو رو از مزرعه ها عشق می چینم...
شادمهر...  چون رود جاری هستی میون لحظه های شاد ... شاد باشی ...

همسفر مهتاب...  عزیزِ نازنین ... هر شب تو رو تماشا می کنم ...
امین...  دوست خوب من چش براه حرفای قشنگت ... می مونم.
توکا...  دیشب خواب تو رو دیدم .. میون چشمه نشسته بودی با ستاره ها بازی می کردی ...
خزان...  نازنینم .... داشتنت تو لحظه های خالی ....غنیمتی که به دست لحظه های فراموشی نمی سپارم...
محمد...  مهربون خوب با حرفای قشنگت ما رو مهمون دلت کن ...
پیمان و پریچهر...  پرستوهای قشنگ من ، آسمونی آبی برای شما آرزو می کنم ...... زیر سایه مهربونی خدا ...
کودک 18 ساله...  با اومدنت پشت پنجره ی دلواپسی هام ... لحظه های بُهتِ منو بگیر...
سارا...  زیر بارون روی سنگفرش های خیال من عاشقانه می رقصی ... و من حضورتُ آرزو دارم ...
محمد (یه دل خاکی با کلی پاکی)... رودخونه واژه های قشنگ احساس منو تو خودت شستشو بده ...
بهار...  اومدنت قشنگ ترین حادثه ی تقویم سبز درختاست ... چش براه تو عزیز مهربون همیشه هستم...
فهیمه...  فراموش کردن واژه هایی که به من هدیه می کنی غیر ممکنه ... همیشه چش به راهتم...
پروانه...  وقتی رو شونه های من می شینی احساس خوبی و پاکی بهم دست می ده ...

هم آوا...  هم صدا با تو حرفای قشنگ تو به گوش دشت می رسونم...
سولانژ...  مهربونم ... تو احساسی هستی که هرگز نمی شه فراموشت کرد...
رز زرد من...  قشنگ ترین آرزوها رو واسه تو می خوام .... دلم می خواد همیشه مال خودم باشی ...
سودابه...  اسمی که از بچگی دوسش داشتم ... اسمی که همیشه پریا رو یادم میاره
عرشیا جون...  رفیق نازنین من ... تنهایی مو میتونی با حرفای قشنگت ... به یه جشن قشنگ بدل کنی ...
روزبه...  کوتاه ... مختصر ...اما بهترین.


من اصلا عاشق نمیخوام

این که نمیشه هر دفه سر به سر من بذاری

خوبی ها مو نبینی و هر بار بهونه بیاری

این که نمیشه هر دفه باز بدیا مو بشمری

ببخشید اما تو دیگه بدرد من نمیخوری

من با تو تعارف ندارم من آینه ی دق نمیخوام

آره ازت خسته شدم من اصلا عاشق نمیخوام

میرم‍ُ دور اسم تو یه خط قرمز میکشم

دور دله شکسته ام حصار هرگز میکشم

از این به بعد دقیقه هام بهتره بی تو سربشه

بهتره این شبای بعد بدون تو سحر بشه

یه وقت نگی یادش میره همین یه روز ُ شاکیه

من با تو شوخی ندارم این دفه قصه جدیه

میخوام دیگه تموم بشه هی دردسر درست نکن

دختر خوبی باش دیگه هر دفه شر درست نکن

 

 

 


شایا تجلی :: جمعه 83/8/1 ساعت 1:8 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

دریا اما سبز

بنام آنکه واژه را آفرید 

 تا آدمها حرفی برای گفتن داشته باشند. 

 به شما عزیزِ نازنین  

رازی نگفته به صد یاد و خاطره. 

 آغازی با شما به یُمن مهربانی‏هایی که سرشار از طراوت هایِ مریم هاست 

 و بوی عشق می‏دهند و شما همچنان ستاره‏هایی هستید فراتر از تمام روشنی ها. 

با من همراه و همسفر باشید تا در سکوتِ خلوتم ترانه شوید. 

با من باشید که فردا ستاره ها دیدنی ترند، خدا نزدیکتر 

 و خیال داشتنتان اشتیاقی که به یأس نخواهد نشست.

 


شایا تجلی :: پنج شنبه 83/7/23 ساعت 8:31 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

به نام خدای صلح و ترانه
پاییز 83 - رهاتر از پرنده
شایا تجلی _ ترانه سُرا
اوْل / فروردین / 1356
ساعت هشت و ده دقیقه ی صبح
اکنون نزدیک به { 300 - سیصد }
ترانه ی به حنجره سپرده دارد
(در داخل و خارج از ایران)
{20- بیست } عنوان کتاب چاپ شده
با نام های زیر محصول فعالیت ِ
سال های شاعرانه ی اوست
ادامه ی مطلب
لوگوی وبلاگ

پاییز 83 - رهاتر از پرنده

آمارهای بازدید وبلاگ
مجوع بازدیدها: 621704 بازدید

امروز: 79 بازدید

دیروز: 38 بازدید

پیوندهای روزانه
شایا تجلی در فیسبوک [42]
شایا تجلی ترانه سُرا [3623]
سایت رسمی شایا تجلی [1669]
کلوب شایا تجلی [1157]
[آرشیو(4)]


مطالب بایگانی شده


شایا تجلی ترانه سُرا
پاییز 83
زمستان 83 حادثه ی بم
زمستان 83
بهار و تابستان 84
زمستان 84
دختر ماه فروردین 85
دخترماه اردیبهشت 85
دختر ماه خرداد 85
دختر ماه تیر 85
دختر ماه مرداد 85
دختر ماه شهریور 85
دختر ماه مهر 85
دختر ماه آبان 85
دختر ماه دی
سالروز تولد خواهرم مینوی عزیز
محرم ماه قشنگ عاشقی
آلبوم ماندگار ناصر عبداللهی
دختر ماه بهمن
دختر ماه اسفند
شهرام جزایری
مناسبت ها
تسلیت ها
نوشته های دختری که عاشقم شده
پست تولدم
فاطمه (‏ص) ، روز زن ، مادر ،‏
ترانه 2
تیر 88
مرداد 88
90
فروردین 91
91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92

ترانه ی وبلاگ

اشتراک در خبرنامه

 


Search