91 - رهاتر از پرنده

جاده ی بارون زده( به یاد گل فرشته های پرپر بروجنی)

به یاد "گل فرشته" های پرپر بروجنی

جاده ی بارون زده

ساعت بیست و شیشه، شب رد شده از لحظه
پیله ها باز شدن، پروانگیِ محضه

ساعت بیست و شیشه، عقربه ها گریونن
رازِ این حادثه رُ، فرشته ها می دونن

توی این جاده ی بارون زده ی وارونه
همیشه این ماجرا به خاطرت می مونه

داغِ پرپر شدنِ قاصدکای دلتنگ
غم از دس دادنِ پروانه های خوش رنگ

می شه تیتر اولِ روزنامه های هفته
بیست و شیش زندگیِ عروس از دس رفته

بیست و شیش طایفه ی ابرِ سیاه پوشیده
بیست و شیش مادرِ هم مرثیه ی غمدیده

با صدای مجید خشامن
آهنگ و تنظیم: سعید خجسته
ترانه سُرا: شایا تجلی

لینک دانلود
https://www.box.com/files/0/f/0/1/f_6302804205

شایا تجلی :: دوشنبه 91/11/30 ساعت 9:33 عصر

نوشته های دیگران ()

مصاحبه دختری که توسط مجری مشهور اغفال شد

مجری مشهوری که دچار نفرین واژه ها شد، باور ندارید، مشاهده کنید

مصاحبه دختری که توسط مجری مشهور اغفال شد

ابتدا این مصاحبه را کامل بخوانید
بعد هم این پست مرا در سال 88

سرودن از مردی که هنر را نمی شناسد، نامه فدایت شوم آقای مجری به احمدی نژاد

هر انسانی به سزای عمل خود می رسد.

شایا تجلی

شایا تجلی :: یکشنبه 91/10/17 ساعت 4:11 صبح

نوشته های دیگران ()

این روزا

این روزا فرزاد فرومند شایا تجلی

این روزا

غم تو رُ گریه کنم، یا غمِ بی تو بودنُ
جز تو کسی نمی دونه، معنی حرفای منو
این روزا کار من شده، گذشته رُ ورق زدن
دلخوش خاطراتی که، شاید تو رُ بِدن به من

تو سهم من بودی و من، شریکِ روزگارِ تو
اما نذاشتن آدما، باشم همیشه یارِ تو
تو رُ ازم گرفتن و منو دادن به کوچه ها
منم تو لحظه ی وداع، سپردمت دستِ خدا

هیشکی تو دنیا واسه من، مثه تو نازنین نبود
بدجور ازم گرفتنت، حق من و تو این نبود
این روزا کار من شده، گذشته رُ ورق زدن
دلخوش خاطراتی که، شاید تو رُ بِدن به من

منم که اینجا شب روز، هی از خدا فقط می خوام
برای برگشتن تو، یه راه بذار جلو پام
آخه تا کی به لحظه هام، همه چی رُ حالی کنم
دور از چشای دیگرون، جای تو رُ خالی کنم

تو سهم من بودی و من، شریکِ روزگارِ تو
اما نذاشتن آدما، باشم همیشه یارِ تو
تو رُ ازم گرفتن و منو دادن به کوچه ها
منم تو لحظه ی وداع، سپردمت دستِ خدا

غم تو رُ گریه کنم، یا غمِ بی تو بودنُ
جز تو کسی نمی دونه، معنی حرفای منو
این روزا کار من شده، گذشته رُ ورق زدن
دلخوش خاطراتی که، شاید تو رُ بِدن به من

شایا تجلی

لینک آهنگ 128

لینک آهنگ64

شایا تجلی :: چهارشنبه 91/8/24 ساعت 3:8 عصر

نوشته های دیگران ()

بودای خوابیده(به شهدای فراموش شده ی میانمار)

بودای خوابیده _ شایا تجلی

سلام بودای خوابیده
نگو این روزا بیداری
نگو از این همه بیداد
هنوزم سخت بیزاری

چه حرفای قشنگی که
من از دنیای تو خوندم
عجب دنیایی داری تو
چقد رویامو سوزوندم

تو قلبی ریشه داری که
داره آدم می سوزونه
جون حوا رُ می گیره
ولی پشتِ تو پنهونه

ازت دس می کشم بودا
تو اونی نیستی که ساختم
تو توی قلبشون هستی
من اونا رُ دور انداختم

واسه چی این همه ظلمُ
دیگه چشمات نمی بینه
صدای ضجه ی حواست
چقد خواب تو سنگینه

دارن با شعله می رقصن
دارن با خون می خونن
آخه به اسم آزادی
هنوز پشت تو پنهونن

ازت دس می کشم بودا
تو اونی نیستی که ساختم
تو توی قلبشون هستی
من اونا رُ دور انداختم

شایا تجلی

شایا تجلی :: یکشنبه 91/8/7 ساعت 11:30 عصر

نوشته های دیگران ()

جاده ی بارون زده(تقدیم به دختران حادثه دیده و پرکشیده ی راهیان ن

ساعت بیست و شیشه، شب رد شده از لحظه
پیله ها باز شدن، پروانگیِ محضه

ساعت بیست و شیشه، عقربه ها گریونن
رازِ این حادثه رُ، فرشته ها می دونن

توی این جاده ی بارون زده ی وارونه
همیشه این ماجرا تو خاطرت می مونه
سوگِ پرپر شدنِ قاصدکای دلتنگ
غم از دس دادنِ پروانه های خوش رنگ

می شه تیتر اولِ روزنامه ها، این هفته
بیست و شیش زندگیِ عروس از دس رفته

بیست و شیش طایفه ی ابرِ سیاه پوشیده
بیست و شیش مادرِ هم مرثیه ی غمدیده

توی این جاده ی بارون زده ی وارونه
همیشه این ماجرا تو خاطرت می مونه
سوگِ پرپر شدنِ قاصدکای دلتنگ
غم از دس دادنِ پروانه های خوش رنگ

شایا تجلی

شایا تجلی :: سه شنبه 91/8/2 ساعت 5:52 صبح

نوشته های دیگران ()

قفس با صدای فرزان

من از گریه ی تو، چه ناراحتم
به این بیقراری، نده عادتم

برای دوتامون، چه دلواپسم
به جون دوتامون، به جونت قسم
یه روزی به دستای تو می رسم

بیا رازِ این قصه رُ باز کن
دلم تنگه بازم، برام ناز کن

نمی دونی اصلا، چقد بیقرارم
آخه تو قفس حال خوبی ندارم
می ترسم یه روزی تو رُ جا بذارم

هنوزم زمینگیر این بازی ام
نگام کن به ناز نگات راضی ام

کسی قد تو با دلم تا نکرد
تموم بدیهامُ حاشا نکرد
به جز تو کسی عشقُ معنا نکرد

چه روزا که از چشم من پر شدی
چه شب ها که تو غُصه پرپر شدی
ولی موندی و مهربونتر شدی

هنوزم دلم مست و دیوونته
سرم هر شب اینجا روی شونته

من از گریه ی تو، چه ناراحتم
به این بیقراری، نده عادتم

برای دوتامون، چه دلواپسم
به جون دوتامون، به جونت قسم
یه روزی به دستای تو می رسم

چه روزا که از چشم من پر شدی
چه شب ها که تو غصه پرپر شدی
ولی موندی و مهربونتر شدی

شایا تجلی
قفس با صدای فرزان
ملودی: حامد حسینی
تنظیم: مجید رضازاده
دانلود

dl2.asremusic.com/91/01/Farzan%20-%20Ghafas.mp3

شایا تجلی :: جمعه 91/2/1 ساعت 4:11 صبح

نوشته های دیگران ()

ترانه های فیتیله ای 19 آینده ی که برای ما می سازید

آی آدمای دنیا

وقتی که ما بچه ها، تو دنیا پا می ذاریم
مثل بزرگترامون، از دنیا سهمی داریم
دلای ما کوچیکه، اندازه ی مشتمون
مشتایی که یه برکه ن، وقتی می گیره بارون
صدای ما بچه ها، به آسمون می رسه
انگاری که نه انگار، به گوشتون می رسه؟
هیچکی به فکر ما نیست، آینده مون خرابه
آخه چرا چشاتون، همیشه توی خوابه
ما حرفامونُ باید، به کی بگیم بدونه
جدی بگیر ما رُ، همیشه بی بهونه
به اسم کار و کوشش، کمتر تو خونه هستید
به سمت چشمای ما پنجره ها رُ بستید
از خونه وقتی می رید، اتاقا زندون می شن
همدم لحظه هامون، عروسکامون می شن
این روزا وقتی نیستید، چشمای ما تر می شه
فاصلمون از شما، هی داره بیشتر می شه
این جوری یاد می گیریم، دوری از شما رُ
که با شما نباشیم، تموم لحظه ها رُ
آی آدمای بدونید، هوای خوب و تازه
یه آسمون زیبا، برای ما نیازه
واسه نفس هوا نیست، دنیا رُ دود گرفته
آسمونِ قشنگُ ابر کبود گرفته
زندگی تو قفس که اسمش پرندگی نیست
این جوری زنده موندن، اسمش که زندگی نیست
آی آدمای دنیا، هر روز یه گوشه جنگه
تمومه قصه هاتون، از لوله ی تفنگه
هر لحظه توی دنیا، از ما یکی کم می شه
سهم ما از خوشی ها، غصه می شه، غم می شه
دنیا رُ جوری ساختید، ضعیفا توش بمیرن
یه عده گشنه هستن، یه عده سیر سیرن
سهم ما بچه ها که فقر و گرسنگی شد
قسمت ما تو دنیا، هر چی بگی نگی شد

شایا تجلی

شایا تجلی :: جمعه 91/1/25 ساعت 1:28 صبح

نوشته های دیگران ()

ترانه و موسیقی

چرا ما نیازمند موسیقی و ترانه هستیم؟ و از آنها چه چیزی به دست می آوریم؟
یکی از عمیق ترین ویژگی ترانه به عنوان یک اثر هنری طبیعت مشترک ذاتی آن است
که از اعتماد به یک فرد یا گروه ، اجتماع وسیعی شکل می گیرد.
اجرای کنسرت و اجرا های عمومی یکی از مصداق های بارز آن است
ما انسان ها طبیعتا عادت داریم شادی ها و غم های خود را به اشتراک بگذاریم و در شادی ها و غم های دیگران شریک باشیم
ترانه نا خودآگاه ما را با غم و شادی انسان فرضی ای شریک می کند که شاید با غصه ی او هم قصه باشیم و در شادی او شادمانی کنیم
ترانه در حقیقت پل ارتباط امروز به گذشته و یادآور و بیان خاطرات گذشته برای امروز و ایجاد احساسی از امروز برای آینده است..

منبع فکری و اندیشه ی یک ترانه بسیار مهم است ، پیشینه ی تاریخی فکر و اندیشه ی هر ترانه را باید جستجو کرد
ارزش و ویژه گی یک ترانه منحصر به علائم صدور آن است مثل نحوه ی شکل گیری، عمق اندیشه، دایره واژه گان و کیفیت و کمیت مخاطب آن
همچنین فهم و کشف نحوی ارتباط و برقراری تعامل با مخاطب در ترانه بسیار مهم است
ترانه دارای امواجی است که تنها اگر در محدوده ی رادارهای دریافتی مخاطب باشد، دریافت می شود
ترانه پژواک دورنی انسان هاست که هر کس پژواک درونی خود را در یک ترانه جستجو می کند

یکی از جذابیت هایی که ترانه به عنوان یک اثر هنری دارد غم نهفته در شادی و شیرینی و شیرینی و شادی نهفته در غم یک ترانه است

البته برخی معتقدند ترانه های غمگین و غم انگیز اصیل تر و عمیق تر و پرمحتوا تر از ترانه های شاد و شیرینند و برخی معتقدند که ترانه های غمگین انسان را سبک می کند و برخی برعکس معتقدند که به غمگینی انسان دامن می زنند
در نهایت ترانه برای مخاطب ، تجربه ی یک حس تجربه شده یا نشده است به این صورت که حسی را که در ترانه وجود دارد در گذشته شخصا تجربه کرده است و یا از شنیدن و درک این اثر احساس تازه ای را در خیال تجربه می کند

وقت آن رسیده است که ترانه خارج از تقسیم بندی مرسوم و متداولش از جهات دیگر دقیق مورد بررسی قرار بگیرد

تقسیم بندی ترانه از نگاه هنرمند و هنردوست که هنرمند خالق اثر و هنر دوست مخاطب اثر است
تقسیم بندی اقلیمی ترانه بنا بر این اعتقاد که ترانه صاحب اقلیم است
تقسیم بندی حیطه و محدوده ی ترانه بنابر این اعتقاد که ترانه یک اثر مستقل از موسیقی و یک اثر مستقل از سایر غالب های شعری است...

شایا تجلی
ادامه دارد

شایا تجلی :: پنج شنبه 91/1/17 ساعت 6:16 عصر

نوشته های دیگران ()

سرودن از مردی که هنر را نمی شناسد

نامه فدایت شوم آقای مجری به احمدی‌نژاد

آقای احمدی نژاد!
«انتخابات» تمام شده اما «انتظارات» تازه شروع شده!
شما مثل دیگران کابینه تعاونی ندارید! وام دار قارون‌ها نیستید. سپاه ابن نحصی را راه نیانداختید تا ملک ری، وعده بدهید!
خیمه ستادهایتان، قلب مردم بوده اما بعضی با «توهم سبز» یا «توطئه سیاه» می‌خواهند میان این قلبها دیوار بکشند.

(متن کامل این مجری)

اما
شاید دوستانی که دستی در ادبیات ندارند
آقای فرزاد جمشیدی را در عرصه سخنوری عنصری بی بدیل در ذهن خود تداعی کنند
اما آنچه حقیقت دارد این است
آقای جمشیدی تنها با کلمات بازی می کنند
اما هنرمندان واقعی جامعه ی من کلمات را تنفس می کنند
او تنها با کنار هم چیدن کلمات معصوم معصومیت واژه ها را از آنها می گیرد

آقای جمشیدی!

شاید نمی دانید که سهراب و همه آنها که آن جمعه نبودند تنها دلیلشان این بود
که چنین بودنی را هیچگاه برنمی تابیدند
چون مرد رویاهای شما اندازه واژه هاشان نیست.

همین جا برای شما می نویسم:
مطمئن باشید که روزی واژه ها شما را به سختی تنبیه خواهند کرد...

شایا تجلی

شایا تجلی :: دوشنبه 88/4/1 ساعت 9:22 عصر

نوشته های دیگران ()