باز اومدم كه بنويسم....بنويسم چه روز هاي تلخي بود....يادمن نره شايد يه بار هم توي اين بازي نوبت ما بشه.....(
زمين چگونه اين بازي را اغاز كردي؟؟
چگونه پا بر زمين كوبيدي؟؟
چگونه غرشت را در كوچه پس كوچه هاي شهر رها كردي؟؟
شهر لرزيد...خانه ها چه غريبانه سر تسليم فرود اوردند!!!!
نخل ها بر سينه كوبيدند!!
ستاره هاي اسمان ضجه زنان در خود فرو رفتند..
دنيا از اين بازي رو بر كشيد
زندگي همراه دنيابر اين بي رحمي اشك ريخت
هزاران قلب عاشق درمانده...
هزاران دستان كوچك ...نگاه شيرين و مهر بان
هزاران اميد و نا اميد خفته در قلب ها را
چگونه.....چگونه...در هم كوبيدي؟؟
زمين چگونه اين بازي را اغاز كردي؟؟)...........دنيا