روزی که آمدیم
این چنین نبوده ایم
اشاره های لعنت زمین به ما نبود
حجم باد در غرور دست های ما
تیرگی نداشت.
صدای پای مان
برای کوچه ها
آشنا
ولی پرنده ها
با حضورمان غریبه اند
به باختی نشسته ایم
که فصلِ کوچ فرصتی نداشتیم.
ما بهشت را ندیده
زود با جهنم آشنا شدیم
سوختیم و هیچ کس ندید
قصه ی سیب های سرخ را
قصه ی زوالِ ما عجیب نیست ! ! !