همیشه سلام
نازنینم این شب قشنگُ پیشاپیش بهت تبریک میگم
شبِ یلدا
یه شبِ خیسِ خزونى
یه شبِ زردِ گلایل
شبِ رقصیدنِ شبنم
رو تنِ مخملىِ گُل
شبِ امتدادِ مهتاب
شبِ )گیسبلندِ( یلدا
منو مىبره به قصه
منو مىبره به رویا
تو عبور تُردِ لحظه
مىشنوم صداى پاتُ
مىشنوم طنینِ سبزِ
انتشارِ خندههاتُ
تو فراوونىِ حیرت
منو آینه و تماشا
پشتِ این شبِ طلایى
شبِ طولانى یلدا
شبِ رقصِ لحظه در نور
شبِ شادى و شبِ شور
شبِ پیچیدنِ خواهش
روى شاخههاى انگور
وقتِ آینهبازى شمع
وقتِ دلتنگى بارون
شبِ ایرونى خنده
توى چلهى زمستون
شبِ خاطراتِ مادر
از گذشته و قدیما
خاطراتِ تلخ و شیرین
دیروزاى مثل فردا
شبِ قُلقُل سماور
عطرِ گُل تو خوابِ چایى
شبِ وَررفتن من با
ضبط صوتِ پیرِ دایى
شبِ خوابیدنِ پاییز
توى ذهنیتِ باغچه
شبِ برداشتنِ حافظ
از رو شونههاى طاقچه
شبِ لو رفتن اسرار
شبِ رازاى نهفته
شبِ چیزایى که بابا
تا حالا به ما نگفته
من تو این شبِ حنایى
دل میدم به رقصِ بارون
با خیالِ تو مىچرخم
توى حیرتِ خیابون
ترانه ایی از (شایا تجلی)
شایا تجلی ::
جمعه 86/9/30 ساعت 3:58 صبح
نوشته های دیگران ()