سفارش تبلیغ
صبا ویژن
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||
عید مبارک

دوستای عزیزم  عید رُ  بهتون تبریک می گم
به علت امتحانات تابستانی ، از نظر زمانی بسیار در مضیقه هستم
به نیت عدد دوازده ، دوازده ترانه  به  ساحت مقدس امام عصر تقدیم میکنم


نیمه‏ى شعبان

نیمه‏ى سیبِ سرخِ عشق ، نیمه‏ى شعبانِ دله
روز تولدِ توئه ، دریا کنارِ ساحله
روزِ تولد توئه ، امروز به دنیا مى‏رسى
پیشکش دستاى گلت ، شکوفه‏هاى اطلسى
شیرین‏تر از هر اتّفاق ، تو بهترینى واسه من
مبارکِ چشماى تو ، تازه‏تر از تازه شدن


روزِ تولدِ توئه ، میلادِ هر چى خاطره
روزى که غیر ممکنه ، هیچ‏جورى از یادم بره

تو هستى که با بودنت ، به هر چى قصه جون مى‏دى
تویى که با نازِ نگات ، آسمونُ نشون مى‏دى

تو هستى که جون مى‏گیرم ، تُو فصلِ بارون و صدا
بى تو نه من بودم و نه ، عطرِ حضورِ جمعه‏ها


تُو دلِ شب قدّ کشیدى ، مثه یه تاکِ سر به زیر
قداستِ حضورتُ ، دورِ ترانه‏هام بگیر
باشى نباشى پیشِ من ، تو بهترین همنفسى
حتى تو فصلِ غیبتم ، به داد دنیا مى‏رسى


روزِ تولدِ توئه ، میلادِ هر چى خاطره
روزى که غیر ممکنه ، هیچ جورى از یادم بره


سُلاله‏ى عطش

تو از سُلاله‏ى عطش ‏، تو از بلورِ آینه
من از گلایه و غزل ،‏  محتاجِ نورِ آینه

من از سرشتِ شبنمم ، من از تبارِ آدمم
دلشوره‏ى خورشیدمُ ، دلواپسىِ مریمم

یه ماهىِ پرنده‏ام ، دریا برام قفس شده
بى تو حبابِ آه من ، زندونى نفس شده

صدتا قصیده رَج زدم ، تا این غزل ترانه شد
یه آسمون ابرى شدم ، تا گریه بى‏بهانه شد

نوشتن از حضورِ عشق ، نوشتم از نگاه تو
به روحِ جمعه مى‏رسم ، ‏همیشه در پناه تو

دلم مى‏خواد به این صدا ، قدرتِ آوازُ بدى
با همه‏ى خوب و بدم ، فرصتِ پروازُ بدی

صدتا قصیده رَج زدم ، تا این غزل ترانه شد
یه آسمون ابرى شدم ، تا گریه بى‏بهانه شد

دلم مى‏خواد از این قفس ، که اسم اون مى‏گن تنه
پرنده‏ى نازکِ روح ، یواشکى پَر بزنه

مى‏خوام که بیدار بمونم ، چشمِ منو آب‏پاشى کن
اگه سیاهه دلِ من ، خورشیدُ توش نقاشى کن

صدتا قصیده رج زدم ، تا این غزل ترانه شد
یه آسمون ابرى شدم ، تا گریه بى‏بهانه شد


رویاترین عشق

از اون روزى که تو رفتى
از اون روز که نتابیدى
هنوز آشفته مى‏رقصن
گیاهک‏هاى خورشیدى

آخه بى‏تو هنوز هق‏هق
رو بغضم واژگون مى‏شه
هنوزم از غمِ عشقت
دلم دریاى خون مى‏شه

کویرِ خواهشم داغه
حضورِ سبزتُ مى‏خواد
کاش این ابرِ پریشونى
نشونیتُ به من مى‏داد

اگه مى‏شد این احساسُ
توى مهمونىِ شب بُرد
مى‏شد رویاترین عشقُ
به هر جمعه مُرتّب برد

من از باغِ نگاهِ تو
گلِ خورشید مى‏چیدم
شکوهِ مزرعه‏ها رُ
تو چشماى تو مى‏دیدم

تو خنده‏هاى شیرینت
مى‏گن طعمِ عسل داره
شکوفه‏هاى لبخندت
مى‏گن بوى غزل داره

توى منظومه‏ى عشقت
مُنَجم‏ها رصد مى‏شن
یه شب آخر، همین چشمام
نشونیتُ بلد مى‏شن

مسافر

با رفتنت مسافر، جاده رُ تشنه کردى
جاده نفس نداره، اگه تو برنگردى

شبِ درازِ قصه، خمیازه‏ى زمینه
فاصله‏ى نفس‏ها، فقط یه نقطه چینه

تو رگبارِ مصیبت ، من دلخوشِ بهارم
تو اوجِ خستگى‏ها ، خیالى از تو دارم

مى‏گیره انتظارت، تلخىِ جمعه‏ها رُ
نیازِ ساده‏ى من، جاده و بارون و تو

خاموشىِ شبِ سردْ،  تاوانِ خستگیمه
نگاهِ تو همیشه، اُمیدِ زندگیمه

شعرِ تلخِ کنایه،  برام طعمى نداره
حقیقت پیشِ رومه،  دورِ دلم حِصاره

سایه‏ى دشنه‏ى شب ، دوباره تُو کمینه
تبسّمِت سپیده، سایه‏ها رُ مى‏چینه

آیینه‏ى نگاهت، همیشه روبرومه
همین ترانه‏ى من، تمومِ آبرومه
خواننده : مجتبی کبیری


معصومانه

تویى که روحِ امروزى
تویى که جونِ فردایى
نمى‏دونم، نمى‏دونم
کدوم جمعه تو میایى؟

تو رفتى و نگفتى که
چه تنگ مى‏شه دلم واست
تو که دریاى من هستى
هنوزم ساحلم واست

بیا شب‏هامُ روشن کن
تو که فانوسِ شب‏هایى
بیا و مهربونى کن
نمونم توى تنهایى

تو اى زیباتر از زیبا
تو اى دریاتر از دریا
تو اى تعبیرِ خوابِ من
چه طولانى شد این رویا

همیشه با تو من بودم
همیشه با تو من هستم
به رویاهاى شیرینت
چه معصومانه دل بستم

هنوز چشم انتظارم من
نگاه به کوچه مى‏دوزم
تو نیستى و به پاى تو
من عاشقانه مى‏سوزم

همه دنیاى من هستى
تو اى جارى تو خونِ من
تو عشقُ شعله‏ور کردى
زدى آتیش به جونِ من

تو اى زیباتر از زیبا
تو اى دریاتر از دریا
تو اى تعبیرِ خوابِ من
چه طولانى شد این رویا


کوچه‏ى آخرالزمون

باور کنین همین روزا
مسافر از سفر میاد
بعد از یه عمرى انتظار
ساکت و بى‏خبر میاد

قدِّ یه چشم بِهَم زدن
ستاره از راه مى‏رسه
دستِ کوچیکِ بچه‏ها
به دامنِ ماه مى‏رسه

یه روزى از سفر میاد
بعضیا باور ندارن
غریب‏ترین مسافره
اسمشُ هر جا میارن

آخه چه جور غریبیه
که هستى چش‏براهشه
خورشید داره داد مى‏زنه
تشنه‏ى یه نگاهشه

منجى داره داد مى‏زنه
مثه یه بى‏نام و نشون
ولى چقد سوت و کوره
کوچه‏ى آخرالزمون

تنهاتر از این نمى‏شه
غریب‏تر از اون نمیاد
مردمِ آخر الزمون
کى گفته بود منجى مى‏خواد؟

مى‏ترسم از تو شعرِ من
فریادُ باور نکنى
حتى مى‏ترسم که تو هم
بیادُ باور نکنى


یه مزرعه گریه دارم

تو و حقیقت دُعا
من و غروب جمعه‏ها
اى تو طلوعِ هر نفس
به سمتِ حسرتم بیا

اى عشقِ اولْ آخرم
ببین چى اومد به سرم
حتى همین ترانه هم
هنوز نکرده باورم

کوچه به کوچه غربتم
خونه به خونه، دربدر
هر جایى که مى‏خواى برى
این دلُ با خودت ببر

دلِ گرفته‏ام شکست
از غمِ غربتِ غروب
من زیرِ رگبارِ تگرگ
غم مى‏زنه بکوب، بکوب

گلایه‏هاى خط خطى
این روزا مشقِ شبمه
یه مزرعه گریه دارم
تَرک تَرک رو لبمه

کوچه به کوچه، غربتم
خونه به خونه، دربدر
هر جایى که مى‏خواى برى
این دلُ با خودت ببر

شباى بى تو بودنُ
به عشق تو سر مى‏کنم
تو مسجدت مى‏شینمُ
چشمات باور مى‏کنم

عشقِ که فریاد مى‏زنه
ترانه‏هاى رنگى رُ
بیا و از نو رج بزن
ثانیه‏هاى سنگى رُ

کوچه به کوچه، غربتم
خونه به خونه، دربدر
هر جایى که مى‏خواى برى
این دلُ با خودت ببر

فکرِ تو رُ که مى‏کنم
یادِ تو با منه مدام
عطرِ قشنگِ بودنت
بازم مى‏پیچه تُو هوام

فواره باش به خاطرِ
سنگ فرشِ سردِ خاطره
خاطره‏ها رُ تازه کن
نذار که از یادم بره

کوچه به کوچه، غربتم
خونه به خونه، دربدر
هر جایى که مى‏خواى برى
این دلُ با خودت ببر


پیرهنِ سبزِ جنگل

جاده‏هاى انتظار
کوچه‏هاى بیقرار
تو کى از سفر میاى
تا بیاد با تو بهار

تا نفس تُو سینه‏مه
برات مى‏میرم شب و روز
همیشه دوسِت دارم
اى خوبِ دیروز و هنوز

تو که تن‏پوش چشات
پیرهنِ سبزِ جنگله
یکى پشتِ پنجره
یه عمره که مُعطله

اى که سبزینه‏ى گُل
از تو رنگ و بو داره
جمعه‏ها آیینه‏مون
تو رُ آرزو داره

لحظه‏ى اومدنت
میلادِ هر چى خاطره
آخه کِى مى‏خواى بیاى؟
تا غصه از دلم بره

تا نفس تُو سینه‏مه
برات مى‏میرم شب و روز
طعمِ دلتنگى دارن
تمومِ لحظه‏هام هنوز

تا نفس تُو سینه‏مه
برات مى‏میرم شب و روز
همیشه دوست دارم
اى خوبِ دیروز و هنوز

چلچراغِ شبِ من
چشماى روشنِ توئه
رو تنِ دقیقه‏هام
تن‏پوشِ خواستنِ توئه

تا نفس تُو سینه‏مه
تا خون تُو رگهاى منه
نبضِ ساعتِ دلم
به خاطرِ تو مى‏زنه

تا نفس تُو سینه‏مه
برات مى‏میرم شب و روز
همیشه دوست دارم
اى خوبِ دیروز و هنوز


دردِ دنیاى معاصر

از سفر مى‏رسى اما ، کوچه کوچه نیست مسافر
هیشکى باورت نداره ، حتى واژه‏هاى شاعر
کسى اینجا منتظر نیست ، رازِ خورشیدُ بفهمه
چرا هیشکى نمى‏بینه ، نور پیشونیتُ عابر

تُو گوشِ دنیا مى‏خونن ، فرداى آبى سرابه
حالِ ما بى شما آقا ، این روزا خیلى خرابه

چقَدَرْ کَمن که با تو ، تا ته دنیا بتازن
که فقط با یه اشاره ، عاشقونه سر مى‏بازن
چه غریبانه میایى ، تو که آشناترینى
اونقَدَر ساده که حتى ، قصه رُ قصه مى‏سازن

تُو گوشِ دنیا مى‏خونن ، فرداى آبى سرابه
حالِ ما بى شما آقا ، این روزا خیلى خرابه

تو امیدِ کوچه‏هاىِ ، سردِ آخرالزمونى
آشناترین مسافر ، اما بى‏نام و نشونى
کلیدِ بارونُ دارى ، رمزِ هر چى انتظارى
الهى بتابى خورشید ، الهى زنده بمونى

با تو مى‏دونم که دنیا ، روشنه پُر از امیده
فردامون خیلى قشنگه ، فردامون خیلى سپیده

واسه خوندن از حضورت‏ ، مونده این ترانه قاصر
آخه تنها دردِ من نیست ، دردِ دنیاى معاصر
خیلى سخته سرورت رُ ،  تو نبینى و بمیرى
کاشکى این بغضُ ببینى ، تو غمِ صداى ناصر

با تو مى‏دونم که دنیا ، روشنه پُر از امیده
فردامون خیلى قشنگه ، فردامون خیلى سپیده

خواننده : شادروان نا صر عبداللهی


نهایتِ تغزّل

کهکشونِ پشتِ پرده ، مردِ انتظار و جمعه
وقتشه غمُ برونى  از تنِ بهار و جمعه

دلِ دیوونه‏ى عاشق ،  دیگه طاقتى نداره
نگو تا آخرِ قصه ، قسمتِ من انتظاره

بى تو و بدونِ یادت ،‏ لحظه‏هام پُر از سکوته
بیا بشکن این سکوتُ ،‏ ببین عاشق روبروته

عابدِ شهرِ چشاتم، دلِ من اَهلِ ریا نیست
اونى که مثه تو باشه، حتى توى قصه‏ها نیست

اى شروعِ هر ترانه ، روى گلبرگِ تنِ گل
از طلوع یه قصیده ، تا نهایتِ تغزل

شبِ من سیاه و سرده ، ستاره چشماتُ واکن
نذار از نفس بیوفتم ، منو از غصه رها کن

چند تا شب باید شکار کرد؟ ، براى به تو رسیدن
از کدوم حادثه رد شد ، براى با تو پریدن

دلِ دیوونه‏ى تنها، مثه دنیا بى‏وفا نیست
هر جاى دنیا که باشى، دلِ من از تو جدا نیست


مسافرِ جاده‏ى جمکرونم

زائرِ چشماى بلورِ آینه‏م
مسافرِ جاده‏ى جمکرونم
عاشقِ سبزآبى گنبد عشق
منتظرِ طلوعِ آسمونم

من پرنده‏اى اسیرم، که هنوز توى چشام حسرتِ آسمونه
چشماى بیقرار من، منتظرِ روشنى دستاى تو مى‏مونه

آى آدما یه مرغِ عشق اسیره
بیاید نذاریم تو قفس بمیره
روزا رُ مى‏شماره که تا دوباره
آسمونا پُر بشه از ستاره
روزا رُ مى‏شماره که تا ستاره
از آسمون براش خبر بیاره

محتاجِ دستاى توأم ستاره
کمک کنى پر مى‏گیرم دوباره
کمک کنى دوباره برمى‏گردم
با ماه و با ستاره برمى‏گردم
 

 وقتى اُمید خونه داره تو چشمام
وقتى خدا پنجرشو نبسته
خنده مى‏مونه رو لبام با اینکه
غبارِ درد روى تنم نشسته

من پرنده‏اى اسیرم، که هنوز توى چشام حسرتِ آسمونه
چشماى بیقرار من، منتظرِ روشنى دستاى تو مى‏مونه

محتاجِ دستاى توأم ستاره
کمک کنى پر مى‏گیرم دوباره
عشقِ تو رُ دوباره دوره کردم
کمک کنى دوباره برمى‏گردم



واسه ی اومدنش  دعا کنیم

بعد ِ یازده تا امام مهربون
یکی هست که ما در انتظارشیم
کسی که اسم قشنگش مهدیه
اونی که همیشه بیقرارشیم

اون بیاد غمی نمی مونه دیگه
شادیا مهمون خونه مون می شن
دیگه اشکی توی چشم نمی مونه
غصه ها از دلامون پر می کشن

بوی یاس می پیچه توی آسمون
دنیا با اومدنش بهار می شه
واسه ی همین چیزاس که جمعه ها
دلامون لبریز انتظار می شه

دنیامون ، دنیا ی خیلی خوب می شه
دشمنی  جاشو می ده به دوستیا
همه مهربون می شن با همدیگه
همه جا پر می شه از بوی خدا

توی این دنیای تازه و جدید
من و تو سعی می کنیم که ما بشیم
من و تو سعی می کنیم  که بعد از این
تو ی باغ عاطفه رها بشیم

بچه ها رُ دوس داره خیلی زیاد
می گه آینده ی دنیا بچه هان
می گه بچه های خوب و مهربون
همشو ن نشونه ی لطف خدان

دنیامون بدون اون چه تاریکه
مثه خورشید می تابه به روزامون
واسه ی اومدنش  دعا کنیم
تا بره به آسمونا صدامون

خواننده : گروه فیتیله

از کتاب های :
چشم های خیس فرشته
ماهی های حوض آبی
تو یه حسرت قشنگی


شایا تجلی :: یکشنبه 87/5/27 ساعت 12:1 صبح داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

به نام خدای صلح و ترانه
عید مبارک - رهاتر از پرنده
شایا تجلی _ ترانه سُرا
اوْل / فروردین / 1356
ساعت هشت و ده دقیقه ی صبح
اکنون نزدیک به { 300 - سیصد }
ترانه ی به حنجره سپرده دارد
(در داخل و خارج از ایران)
{20- بیست } عنوان کتاب چاپ شده
با نام های زیر محصول فعالیت ِ
سال های شاعرانه ی اوست
ادامه ی مطلب
لوگوی وبلاگ

عید مبارک - رهاتر از پرنده

آمارهای بازدید وبلاگ
مجوع بازدیدها: 621955 بازدید

امروز: 210 بازدید

دیروز: 120 بازدید

پیوندهای روزانه
شایا تجلی در فیسبوک [42]
شایا تجلی ترانه سُرا [3623]
سایت رسمی شایا تجلی [1669]
کلوب شایا تجلی [1157]
[آرشیو(4)]


مطالب بایگانی شده


شایا تجلی ترانه سُرا
پاییز 83
زمستان 83 حادثه ی بم
زمستان 83
بهار و تابستان 84
زمستان 84
دختر ماه فروردین 85
دخترماه اردیبهشت 85
دختر ماه خرداد 85
دختر ماه تیر 85
دختر ماه مرداد 85
دختر ماه شهریور 85
دختر ماه مهر 85
دختر ماه آبان 85
دختر ماه دی
سالروز تولد خواهرم مینوی عزیز
محرم ماه قشنگ عاشقی
آلبوم ماندگار ناصر عبداللهی
دختر ماه بهمن
دختر ماه اسفند
شهرام جزایری
مناسبت ها
تسلیت ها
نوشته های دختری که عاشقم شده
پست تولدم
فاطمه (‏ص) ، روز زن ، مادر ،‏
ترانه 2
تیر 88
مرداد 88
90
فروردین 91
91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92

ترانه ی وبلاگ

اشتراک در خبرنامه

 


Search