وضو
وقتى آهنگِ اذون، مى پیچه تو آسمون
رو به هر چى خوبیه، وا مى شه پنجرمون
روى گلدسته ى سرو، نسیمِ آواز مى خونه
رازِ اشتیاقمُ، جانمازم مى دونه
مى رم آماده مى شم، واسه صحبت با خدا
من وضو مى گیرم از طپش پنجره ها
مشتى آب بر مى دارم، از توى چشمه ى نور
مى پاشم به صورتم، واسه لحظه ى حضور
مشتى آب بر مى دارم، مى ریزم رو دستِ راست
دستى که منتظره، استجابتِ دعاست
بعد از اون رو دستِ چپ، مى ریزم یه مشت آب
حسِ معصومى دارن، این دقیقه هاى ناب
دستِ راستِ تَرَمُ، رو سرم مَس مى کِشم
با همون دستاى تَر، رو پاهام دس مى کشم
دیگه آماده شدم، واسه صحبت با خدا
پاى سجاده ى من، مى شینن فرشته ها
شایا تجلی
شایا تجلی ::
جمعه 90/11/28 ساعت 9:26 صبح
نوشته های دیگران ()