• وبلاگ : رهاتر از پرنده
  • يادداشت : .
  • نظرات : 220 خصوصي ، 1989 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    36   37   38   39   40    >>    >
     

    سلام دوست عزيز

    واسه عيد تبريك گفتن هيچ وقت دير نيست

    پس عيد شما هم مبارك

    يا علي

    سلام شايا تجلي عزيز

    از اينكه زحمت كشيديد و به وبلاگم سر زديد ممنون.

    منتظر نظرات ارزشمندتون هستم.

    شاداب و سلامت باشيد.

    سلام و خسته نباشيد.

    مطالب زيباي شما را خواندم.دستتان درد نكند.

    موفق باشيد و التماس دعا

    سلام.به شاعر سبزترين ترانه ها.اميد كه هميشه مثل ترانه هاتون سبز باشيد.چند روز پيش شما مصاحبه شما رو در تلويزون ديدم.راستش خيلي تعجب کردم نمي دونستم به برانامه فيتيله همکاري ميکنيد.بايد بگم کارتون عاليه مثل هميشه.....

    لطفا به وبلاگ من سري بزنيد ومنو از راهنمايي هلي خوب ومفيدتون محروم نکنيد....

    سلام

    وبلاگ زيبائئ دارين ، تا حالا نيومده بودم.

    من از دوستانتون توي كلوب هستم.

    خوشحال ميشم سري هم به وبلاگ جديد من بزنين، به روزم.

    + ج.ف.هبوط 

    سلام اى صرات هدايت

    سلام و شب خوش

    ممنونم كه بهم سر زدين...وبلاگ خوبي دارين

    راستي ممنونم از تبزيك تولدي كه توي كلوب برام گذاشتين

    فقط شما اونجا بهم تبريك گفتين...باعث بسي خوشحالي بود

    با ارزوي بهترين ها براي شما دوست خوبم

    در پناه حق

    سلام

    خيلي عالي بود

    موفق باشيد

    راستي من با اجازه لينكتون كردم

    سلام. خوب هستيد؟ خيلي بزرگواريد.

    سلام با يه اثاث كشي كوچولو آپم

    منتظرتم

    سلام

    خيلي ترانه هاتون رو دوست دارم. مخصوصاً تو به چشمات چي مي گي

    اگه دوست داشتين من رو لينك كنين

    وبلاگ اختصاصي ياسر محمودي

    سلام اقاي تجلي

    من يكي از دوستان شما در كلوب هستم.چند سال پيش با شعر دختر ماه اسفند با شما اشنا شدم. اين شعرتون هم كه راجع به خاتم انبيا هم عالي بود . اما بيشتر از همه چون يه نقاشم از تصويري كه در اين پست گذاشته اين خوشم اومد. اگر سايز بزرگه اين عكس رو دارين ممنون ميشم يه نسخش رو براي من بفرستين.مرسي .محيا

    از در دوست چه ويم به چه عنوان رفتم

    همه شوق آمده بودم همه حرمان رفتم

    آفتاب آمد و در زير سرم بالين شد

    چون به خواب عدم از حسرت جانان رفتم

    دوستان ! زهر بگرييد كه رفتم ناكام

    دشمنان ! نوش بخنديد كه گريان رفتم

    رفتم و سوختم از داغ ، دل دشمن و دوست

    كه جگر سوزتر از اشك يتيمان رفتم

    منم آن غنچه ي پژمرده كه از باد خزان

    خنده بر لب گره و سر به گريبان رفتم

    نور پيشاني صبح طربم ليك چه سود

    كه غم انگيز تر از شام غريبان رفتم

    « عرفي شيرازي »

    + صبا موسوي 

    kheili ziba bod

    با سلام خدمت آقاي تجلي فكر كنم منو ديگه يادتون نمياد من پيمان هستم انشا ال... كه به نيت همون عدد 12 همون امام 12 همگي حاجتامونو بگيريم خيلي خوشحال شدم باز شعراتونو خوندم موفق باشين
     <    <<    36   37   38   39   40    >>    >