منم از اين اهنگا ميخووووووووووووووووووووووووووووام

آقا اينجا خيلي باهاله.

چه خبره.؟

ديگه ديگه.

كلي خاطر خواه ريخته.

فقط خواهش دعوا معوا نكنيد چون الان زمان فقط گفتگو تمدنهاست

مگه نبينيد اين امريكا چه طوري داره يا گفتگو مشكلاتش رو حل ميكنه شما هوو ها هم از اون ياد بگيريد.

اينجا دعوا نكنيد كه پارسي خيلي حساسه. ميريزه بهم .ميمونيم بي خونه و وبلاگ.

پرشينم كه هميشه خدا خرابه.

راستي بينم اينجا چند تا خاطر خواه هست بگيد ببينم بايد براي چند نفر مطلب بنويسم.

تا به راه راست هدايت بشن؟

اقا گذشته از شوخي درست نيست جو كامنت ها رو خراب كنيد.

شما ها هر كسي هستيد درسته نيست يه محيط با ارزشي مثل اينجا رو خراب كنيد.

نميگم عاشق نباشيد.

ولي ميتونيد خيلي راحت يه اميل بزنيد يا توي كامنت خصوصي براي شايا جان حرف بزنيد.

به هر حال ما كه كاري از دستمون بر نمي ياد بهتر ديديم به خرده نصيحت كنيم شايد نتيجه داشته باشه.

گلاي من ؛ شايا خيلي عزيزه.

شاعر خيلي خوبيه.

يادتون نره كه با اين كار كه مثلا نشون دهنده علاقتونو شايد اون از خودتون برنجونيد.

ديگه ديگه ديگه ديگه

ما گفته باشيم نگيد بعدا نگفتيم

به قول بچه ها ما وظيفمون رو انجام داديم.امر ب معروف و نهي از منكر

دوستان مراقب عاشقي هاتون باشيد.

عاشقيتون سر شار از بوسه هاي بهشتي.

شايا جان خسته نباشي.

وقت كرديد به ما هم سر زنيد.

خونه فقير فقرا كه ديگه دعوت نداره.

بگيد ببينم خونمون صفا پيدا كرده يا نه؟

قربان همگي.

بدرود

....(چه زود بزرگ شديم.......چه زود رنگ با ختيم.......چه زود با غصه هاي زندگي دم ساز شديم...چه زود زود ياد گر فتيم خودمون نبا شيم....چه زود پرستوهاي يک رنگي از سر زمين ما کوچ کردند...اره کاش باور نمي کرديم.........که بزرگ مي شديم.......کاش ميشد دوباره با عروسکم هم صدا مي شدم........کاش مي شد دوباره به توپت با عشق لگد بکوبي........)اما من و تو نا خواسته بزرگ شديم

ضيافت شبانه من

بدون توآغاز شد

حضور بي صداي تو

در رگ هاي زندگي جاري شد

همراه دنيا يك عمر همسفر شد

نفس هاي بي صدا ي تو هنوز

گرماي زندگيست

هنوز اميد دنياست

كلام بي صدا تو

هنوز قشنگ ترين نغمه ي زندگيست

ترانه بي كلام دنيا با صداي تو زمزمه مي شود

مناجات شبانه من

ضيافت خاموش شبانه ي من

چرا به من سكوت هديه دادي؟؟

تو را ستايش مي كردم

اسمان با من قهر كرد

تو را نيا يش مي كردم

خورشيد از من رو كشيد

تو را پرستش مي كردم

دنيا از من رو بر گرداند.

توجه توجه توجه. براي عشق

اينو مينويسم براي عشق عزيزم.

نه شايا جان با شما نيستم.

با اون شخص محترمي هستم كه به اسم عشق مي ياد و مطلب مينويسه.

دلم خيلي براش ميسوزه.

خيلي دوست دارم باهاش حرف بزنم

اما از اونجايي كه هيچي نداره.

مجبورم اينجا براش بنويسم.

خدا كنه بخونه.

توي يكي از اين هزار شب وقتي سرت رو بلند ميكني مي بيني بين ميليونها

ستاره يكي از اون ستاره هاي خيلي قشنگ و فروزان نظرت رو به به

خودش جلب مي كنه.