• وبلاگ : رهاتر از پرنده
  • يادداشت : .
  • نظرات : 220 خصوصي ، 1989 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    106   107   108   109   110    >>    >
     

    سلام

    مهربون وقتي اينجا توي اتاقم دنبال تو مي گردم

    تنها يادگار تو همون كتاباي كه من به اصرار ازت خواستم برام امضاء كني يادمه نمايشگاه كتاب

    من مي گفتم آقاي تجلي تو رو خدا امضاء كنيد

    و شما مي گفتيد خانوم من اصلا كتابامو امضاء نمي كنم...

    صداي سردت منو نمي ترسوند چون دلم مي گفت اين يه فرشته ست يه پسر گل و من باور داشتم كه تو مي توني خوبه من باشي

    آقاي تجلي

    باورتون مي شه من الان ده سري از كتاباتونو دارم

    چون هر بار هر جا برم كتابا تونو داشته باشن بازم مي خرم....

    نه ديوونه نيستم

    دوست دارم فقط همين

    بنويس

    تو كه دستت به نوشتن آشناست

    دلت از جنس دل خسته ي ماست

    دل دريا رو نوشتي ، همه دنيا رو نوشتي ، دل ما رو بنويس

    تو كه دستت به نوشتن آشناست

    دلت از جنس دل خسته ي ماست

    دل دريا رو نوشتي ،‌ همه دنيا رو نوشتي ،‌ دل ما رو بنويس

    بنويس هر چه كه ما رو به سر اومد

    بد قصه ها گذشت و بدتر اومد

    بگو از ما كه به زندگي دچاريم

    لحظه ها رو مي كشيم نمي شماريم

    بنويس از ما كه در حال فراريم

    توي اين پاييز بد فكر بهاريم

    دل دريا رو نوشتي ،‌همه دنيا رونوشتي ،‌ دل ما رو بنويس

    دست من خسته شد از بس كه نوشتم

    پاي من آبله زد بس كه دويدم

    تو اگر رسيده اي ما رو خبر كن

    چرا اونجا كه تويي من نرسيدم

    تو كه از شكنجه زار شب گذشتي

    از غبار بي سوارشب گذشتي

    تو كه عشقو با نگاه تازه ديدي

    س بادبان به سينه ي دريا كشيدي

    دل دريا رو نوشتي ، همه دنيا رو نوشتي ،‌ دل ما رو بنويس

    بنويس از ما كه عشقو نشناختيم

    حرف خالي زديم و قافيه باختيم

    بگو از ما كه تو خونمون غريبيم

    لحظه لحظه در فراز و فريبيم

    بگو از ما

    + دنيا 
    امروز...صداي او مي ايد/
    امروز..با گرماي نفس هايش به زمين مهر را هديه ميکند/
    امروز...با نگاه خسته اش غبار غم را از نگاه من و تو بر مي مدارد...
    امروز ...با قدمهايش در قلب من وتو گل اميد مي کارد...
    امروز او ...تن خسته هزاران دردمند را نوازش ميدهد...
    بيا ...بيا...من و تو ...امروز همراه هزار هزار نياز مان براي تمام نيازمندان به در نگاه پر مهرش عريضه ببريم..........باشد که نگاهمان کند.........باشد که دست نوازشي سهم من و تو شود.....(امين)

    سلام سلام من اومدم دوباره چون ديدم يه بار فايده نداره....

    من نميدونم بايد چه خاكي بر سره نازنينم بريزم تا بتونم كامنتهامو رنگي بنويسم هر كار ميكنم نه اندازه فونتش بزرگتر ميشه نه رنگش خدايا سببي!!!!!!!!!!!

    شاياي عزيز ..ماني گلم خوبيد خسته نباشيد دوستان گل ودر راه اشاعه فرهنگ ناب ايروني امروز وهميشه موفق باشيد

    دوستداره هميشگي شما....

    با دستي نهاده بر قلبم....نينا

    در پناه يزدان

    + دنيا 

    دوست خوب و همكلام........ اقاي تجلي

    از اينك نوشته هامو مي خونيد سپاسگزارم

    شاد...جاويد....شعله ور با شيد.(دنيا)

    + دنيا 

    به من صبوري هديه كن

    به من صبوري بيا موز

    وقتي قلبم از سرما يخ مي زند

    وقتي پيچك هاي غم قلبم را در اغوش مي گيرند

    بگذار لحظه هايم را

    با صبوري پر كنم.(دنيا)

    هميشه سلام...

    دنياي عزيز واقعا شعرهاي زيباي مي سرايي

    بهت تبريك مي گم...

    از حضورت سپاسگذارم

    + دنيا 

    نميدانم اين قصه از كجا شروع شد.

    از تنهايي من يا دلتنگي هاي تو.

    ولي شروع شد.

    من و تو دو خط موازي.

    پا به پاي هم دويديم.

    براي رسيدن به يك دشت شقايق.

    براي ديدن اسمان ابي.

    براي داشتن شبهاي مهتابي.

    شمردن ستاره هاي زندگي.

    هر شب به انتظارچراغ روشن تو

    همراه عقربه هاي ساعت اتاقم.از روي ثانيه ها گذشتم.

    هم كلام..هم صحبت ...همدم در شب هاي سكوت

    گريه كرديم با هم در دو سوي پنجره.

    پنجره هايي دور از هم ولي روبروي هم.

    خط موازي من.

    نقطه تقاطع من وتو.

    كلام بي رياي قلب ماست.(دنيا)...........براي يگانه نازنين ومهربونم...كه خيلي دوسش دارم..

    + رها تر از پرنده 

    هميشه سلام....

    فرهاد جان واقعا ممنونم از مهربونيت ممنونم....

    + دنيا 

    اي کاش مي شد .. ... تمام شب بدون دلهره به

    تما شاي مهتاب مي نشستيم.

    اي کاش دست تو از روي قلبم صدا قت را مي چيد.

    اي کاش من و تو از روي تقو يم زمان نمي گذشتيم.

    اي کاش سجاده نيا يش من با عطر تو هم اغوش مي شد.اي کاش مي شد زمان رفتنم را دوباره با نگاهت به اغاز بکشاني.(دنيا)

    خودم رو كشتم تا درست شد...شايا جونييييييييي ..كجاييي هستي يا رفتي ..جونييييييييييييه من .....
    + دنيا 

    ديشب در خواب به تما شاي تو نشستم

    سكوت بود.

    از اين سكوت كه بين ما بود تر سيدم.

    سكوت تو مرا شكست.

    ديشب در خواب فا صله بود.

    فاصله مرا در خود گم كرد.

    دشب در خواب رويا بود.

    روياي كودكي...با همه عروسك ها.

    انها با من.

    .فاصله و سكوت من و تو را ديدند.(دنيا)

    + رها تر از پرنده 

    هميشه سلام...

    نانسي مهربون از مهربونيات ممنونم

    شايا سلام

    هيچ معلومه كجا اين كره خاكي هستي؟

    ديگه خيلي ....... بابا دمت گرم

    فرهاد

    بابا پيام نا مرئييييييييي
     <    <<    106   107   108   109   110    >>    >