غريبه ام - به خدا - هيچ كس كنارم نيست
به ظاهر همه دلخوش - كسي كه يارم نيست !
دروغ رنگ حقيقت گرفته - پاييز است !!
و من اميد رسيدن به نوبهارم نيست
هزار مسئله گنگ در درون من است
جهان كه يك سر سوزن در اختيارم نيست
چقدر وسوسه ي عاشقانه ها زيباست !
براي من كه نتي روي سيم تارم نيست
همين كه فكر كنم زنده ام - خودش كافيست
براي ديدن فردا كه اعتبارم نيست
به برگ اول عمرم نگاه كردم و بعد ...
به اين نتيجه رسيدم كه هيچ بارم نيست
و باز ياد تو افتادم - آه حضرت عشق !
تونيستي - كس ديگر به انتظارم نيست ...
************
شعر از اميد صباغ نو : http://ghazalbaran.persianblog.com/